به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید ،
زیرا شخصیت شماجوهر وجود شما و آبرویتان تصورات دیگران نسبت به شماست
جان وودن
.....
ﻣﻨﺎﺻﺐ ﭼﺸﻢ ﭘﺮﮐﻦ ﻭﻋﻨﺎﻭﯾﻦ ﺩﻫﻦ ﭘﺮﮐﻦ ، ﺫﺭﻩ ﺍﯼ
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ ،
ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺨﺼﯿﺖِ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﺎﺭﺍ ﺍﻓﺸﺎ ﻭﻋﯿﺎﻥ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
......
روزگاریست همه عرض بدن میخواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند
دیو هستند ولی مثل پری میپوشند
گرگ هایی که لباس پدری می پوشند
آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند
عشق ها را همه با دور کمر میسنجند
خب طبیعیست که یک روزه به پایان برسد
عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد
صبح یک روز من از پیش خودم خواهم رفت
بی خبر با دل درویش خودم خواهم رفت
میروم تا در میخانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم
بی خیال همه کس باشم و دریا باشم
دایم الخمر ترین آدم دنیا باشم
آنقدر مست که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
.....
تو می آیی
دلتنگی می رود،
درست مثل افروختن شمع وُ
گریختن تاریکی!
#رضاکاضمی
........
.......
عادتهائى که معجزه میکند:
با ملایمت = سخن بگوئید
عــمــیـــق = نفس بکشید
شــــــیــک = لباس بپوشید
صـبـورانه = کار کنید
نـجـیـبـانه = رفتار کنید
هــمـــواره = پس انداز کنید
عــاقــلانـه = بخورید
کــــافـــى = بخوابید
بى باکانه = عمل کنید
خـلاقـانـه = بیندیشید
صـادقانه = کسب کنید
هوشمندانه = خرج کنید
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد...
......
....
خَـستــــه کُننـــده میشــــه بَـرات هَمــــه چــــیز ,
.........
وقتـــی روُحِــــت بـا جِـسـمِــت " اِختِـــلاف سِنــــی " داشـــــته بـاشـــه
.......
گفتی نظر خطاست
تو دل می بری
رواست؟
.....
زمستان را میتوان عمری تحمل کرد...ولی
سرمای انسانها مرا از پای می اندازد...
......
مجنون که باشی شعرهاهمه لیلی اند
.....
بوسه پنهانی و جام و من و تو ، هیچ نترس
من شتر دیدن و گفتن که ندیدم، بلدم
.....
بعد عمری ز تو یک بوسه طلب کردم لیک
لب گزیدی و مرا غرق خجالت کردی
......
نظری به کار من کن
که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله
که به جز تو کس ندارم
عطار
.....
ًآغوشت ً
میتواند قشنگترین
سر خط خبرها باشد ً
وقتی ...
ًً تو ً
میتوانی...
قشنگ ترین تیتر زندگی
«من» باشی...
.....
عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند
هردو از احساس نفرت پر شدند
دل به چشمان کسی, وابسته بود
عقل از این بچه بازی خسته بود
حرف حق با عقل بود؛ اما چه سود
پیشِ دل حقانیت مطرح نبود
دل به فکر چشم مشکی فام بود
عقل، آگاه از خیال خام بود
عقل با او منطقی رفتار کرد
هرچه دل اصرار، عقل انکار کرد
کشمکش ها بینشان شد؛ بیشتر
اختلافی بیشتر از پیشتر
عاقبت عقل از سر عاشق پرید
بعد از آن چشمان مشکی را ندید
تا به خود آمد؛ بیابانگرد بود
خنده بر لب از غم این درد بود
........
خیال کودتا دارم از استبداد چشمانت..؛
تحصن کرده ام فعلا به گوهر شاد چشمانت..؛
تو از حزب سیه چشمان، من از کابینه ی عشقم..؛
به بادم می دهد آخر خیال یاد چشمانت!!
......
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺥ ﺍﺕ ﺩﺍﻍ ﻏﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ
ﺧﻮﺵ ﻣﯽ ﺗﺮﺍﻭﺩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻋﻄﺮ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﺴﺘﯽ
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﯾﺎﺭ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ
ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻡ ﺳﺮﺥ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﺟﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺑﻬﺎﺭﺍﻥ
ﺩﺭ ﻫﺮ ﻧﺴﯿﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺯ ﻏﺮﺑﺖ ﺑﯽ ﻋﻄﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ
ﺑﯽ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﻬﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﭘﮋﻣﺮﻡ ﺑﻪ ﺁﻧﯽ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺭﻣﺰ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﯽ
ﺑﯽ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧـﯽ .............. ؟
....
هستی اما.کمرنگ!
حرف میزنی اما...تلخ!
محبت میکنی اما...سرد!
چه اجباریست...دوست داشتن من?!
کمی عوض شدم!
دیریست ازخداحافظی ها غمگین نمیشوم به کسی تکیه نمیکنم از کسی انتظار محبت ندارم سربه زانوهایم میگذارم وخودم سنگ صبور خودم میشوم...
چقدر بزرگ شدم یک شبه!!...کفشهایم رانده پابرهنه میروم تادرحریم تنهایی خود، بانگاه به تاول های پایم عبرت میگیرم...
من کجا...
عاشقی کجا...???!!!
گاه یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه میدارد و گاه یک حرف یک عمر آدم را سردمیکند...
خودت راازکسی پس نگیر شاید این تنهاچیزیست که او دارد،
وقتی میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن،
شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش کردن او ختم شود...
یک روز من سکوت خواهم کرد!
تو آن روز،
برای اولین بار،
مفهوم ،"دیر شدن"را خواهی فهمید...
.....