ﺻﺪﺍﯾﻢ ﮐﻦ
ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﻢ
ﻓﻘﻂ ﺑﺸﮑﻦ
ﺍﯾﻦ ﻫﯿﺎﻫﻮﯼ ﻣﺮﺍ ........
ﻭﺍﺯ ﻫﺮ ﺗﮑﻪ ﺍﺵ
ﺳﮑﻮﺗﯽ ﺑﺴﺎﺯ
ﺻﺪﺍﯾﻢ ﮐﻦ
ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺭﻭﺩ ﺍﺳﺖ ....
.................................
ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻨﻢ
ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺘﻢ
ﻭ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺟﺸﻤﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ
ﻭﺑﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪﻣﺖ
facebook.com/AliGholami2077
دوری چشمانت دیوانه ام کرده
اندوه و غم را هم دیگر نمی بینم
دامن مکش ای گل از من گریزی نیست
هر جا روی آیم تا روی تو بینم
گل کرده لبهایت در باغ دل اما
از این گلستانت من گل نمی چینم
من مست مستانم من سوی بستانم
تا کام دل گیرم از یار شیرینم
ای لعبت مستان، ای بلبل بستان
من بی صدای تو غمگین غمگینم
سازی بزن از دل تا جان بسوزانی
از سوز ساز تو دل رفت و هم دینم
حالم پریشان است از بس تو را گفتم
عاشق نشو بر من، من رند دیرینم
#حمید_حسینی
aligholami95.blog.ir
plus.google.com/+AliGholami2077
ابیات ناب(1)
1
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است.
« صائب تبریزی»
........................
2
به نرمی،تندخویان را ذلیل خود توان کردن کند خاکستر آخر؛زیر دست خویش اخگر را.
«طوفان مازندرانی»
..........................
3
تا دلی آتش نگیرد،حرف جانسوزی نگوید حال ما خواهی اگر،از گفته ی ما جستجو کن.
« نظام وفا»
........................
4
چون وا نمیکنی گرهی؛خود گره مباش ابرو گشاده باش،چو دستت گشاده نیست.
«صائب تبریزی»
.......................
5
دست طلب چو پیش کسان میکنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش.
«صائب تبریزی»
........................
6
دست از کرم به عذر تُنُک مایگی مشوی برگی بر آب ،کشتی صد مور میشود.
«ناظم هروی»
........................
7
دور دستان را به احسان یاد کردن همت است ورنه هر نخلی، به پای خود ثمر می افکند.
«صائب تبریزی»
........................
8
ریشه ی نخل کهنسال از جوان افزونترست بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را.
«صائب تبریزی»
.......................
9
ز یاران کینه هرگز در دل یاران، نمیماند به روی آب جای قطره ی باران نمیماند.
«طاهر قزوینی»
......................
10
سخن خوبست ز اول ،خاطر کس را نرنجاند که بعد از گفتگو سودی ندارد،لب گزیدنها
«قصاب کاشانی»
......................
11
شاه را به بُوَد از طاعت صد ساله و زهد قدر یکساعت عمری که در آن داد کند.
«حافظ»
......................
12
شد از فشار گردون،مویم سپید و سر زد شیری که خورده بودم؛در روزگار طفلی.
«صائب تبریزی»
......................
13
طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیب همه هیچند،اگر یار موافق باشد.
«شوریده شیرازی»
.......................
14
کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست.
«کلیم کاشانی»
.......................
15
مبین در سرفرازی،هیچ خردی را به چشم کم که جا در دیده ی خود میدهد،خورشید شبنم را.
«صائب تبریزی»
........................
16
معیار دوستان دغل،روز حاجتست قرضی برای تجربه از دوستان طلب.
«صائب تبریزی»
.......................
احتیاجی بهتسبیح نیست
دستانت را که به من بدهی با انگشتانت ذکر“دوست داشتن” می دهم !
*******************
چشم مخصوص تماشاست،اگربگذارند/ خنده ی پنجره زیباست،اگربگذارند/ من ز اظهار نظرهای دلم دانســتم/ عشق هم،صاحب فتواست،اگربگذارند.
****************
طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیب همه هیچند اگر یار موافق باشد
شوریده شیرازی
....................
عید هم پایان گرفت و سفره ها برچیده شد
ماهی قرمز کنون چشم انتظار گربه است!!!
؟؟