صائب تبریزی
ابیات ناب(1)
1
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است.
« صائب تبریزی»
........................
2
به نرمی،تندخویان را ذلیل خود توان کردن کند خاکستر آخر؛زیر دست خویش اخگر را.
«طوفان مازندرانی»
..........................
3
تا دلی آتش نگیرد،حرف جانسوزی نگوید حال ما خواهی اگر،از گفته ی ما جستجو کن.
« نظام وفا»
........................
4
چون وا نمیکنی گرهی؛خود گره مباش ابرو گشاده باش،چو دستت گشاده نیست.
«صائب تبریزی»
.......................
5
دست طلب چو پیش کسان میکنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش.
«صائب تبریزی»
........................
6
دست از کرم به عذر تُنُک مایگی مشوی برگی بر آب ،کشتی صد مور میشود.
«ناظم هروی»
........................
7
دور دستان را به احسان یاد کردن همت است ورنه هر نخلی، به پای خود ثمر می افکند.
«صائب تبریزی»
........................
8
ریشه ی نخل کهنسال از جوان افزونترست بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را.
«صائب تبریزی»
.......................
9
ز یاران کینه هرگز در دل یاران، نمیماند به روی آب جای قطره ی باران نمیماند.
«طاهر قزوینی»
......................
10
سخن خوبست ز اول ،خاطر کس را نرنجاند که بعد از گفتگو سودی ندارد،لب گزیدنها
«قصاب کاشانی»
......................
11
شاه را به بُوَد از طاعت صد ساله و زهد قدر یکساعت عمری که در آن داد کند.
«حافظ»
......................
12
شد از فشار گردون،مویم سپید و سر زد شیری که خورده بودم؛در روزگار طفلی.
«صائب تبریزی»
......................
13
طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیب همه هیچند،اگر یار موافق باشد.
«شوریده شیرازی»
.......................
14
کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست.
«کلیم کاشانی»
.......................
15
مبین در سرفرازی،هیچ خردی را به چشم کم که جا در دیده ی خود میدهد،خورشید شبنم را.
«صائب تبریزی»
........................
16
معیار دوستان دغل،روز حاجتست قرضی برای تجربه از دوستان طلب.
«صائب تبریزی»
.......................