بی قافیه ها

شعر نو معاصر و جملات فلسفی

بی قافیه ها

شعر نو معاصر و جملات فلسفی

بی قافیه ها

‏آنچه ما را به سمت بهتر شدن تغییر می‌دهد«آگاهی»است؛آگاهی،فقط باسواد بودن نیست،بلکه باسواد رفتار کردن است
آگاهی منجر می‌شود به درست زندگی کردن

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افسانه ی مستان» ثبت شده است

افسانه ی مستان

جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

شهر چشمانت شده زندان مرا 

کی شود روزی کنی مهمان مرا؟


جان و دل را می دهم بینم تو را 

آرزو دارم کنی بی جان مرا


بوسه هایی ناب گیرم از لبت

با اداهایت کنی عریان مرا


تاج عشقت را گذاری بر سرم 

بر سرای دل کنی سلطان مرا


پیچ و تابی چون دهی بر گیسوان 

می بری در جادّه ی حیران مرا


قطره های اشک تو عاشق شده 

دوست دارد تا شود باران مرا


باد هم انگار دارد می وزد 

رایحه می آرد از ریحان مرا


بوسه ای زن بر لبان مست من 

تا کنی افسانه ی مستان مرا


#حمید_حسینی