گنجشکی را که در دست داری
در همه شهر خبر شد که تو معشوق منی
این همه دوری و پرهیز و تکبر چه کنی
حد و اندازهٔ هرچیز پدیدار بود
مبر از حد صنما سرکشی و کبر و منی
از پی آنکه قضا عاشق تو کرد مرا
این همه تیر جفا بر من مسکین چه زنی
از غم تو غنیم وز همه عالم درویش
نیست چون من به جهان از غم درویش غنی
مکن ای دوست تکبر که برآرم روزی
نفسی سوخته وار از سر بیخویشتنی
این همه کبر مکن حسن تو را نیست نظیر
نه ختن ماند و نه نیز نگار ختنی
این دم از عالم عشق است به بازی مشمر
گر به بازی شمری قیمت خود میشکنی
گر تو خواهی که چو عطار شوی در ره عشق
سر فدا باید کردن تو ولی آن نکنی...
#عطار
...........
موی بشکافی به عیبِ دیگران
چو به عیبِ خود رسی کوری از آن
(مولانا)
...........
عقیده میتونه عقیده من باشه ، اما حقیقت نمیتونه حقیقت من باشه. حقیقت متعلق به هیچکس نیست برای همین همیشه سر عقیده میجنگند نه بر سر حقیقت!!
#برتراند_راسل
......
هرگز گنجشکی را که در دست داری
به امید گرفتن کبوتری که در هوا است
رها مکن...