بی قافیه ها

شعر نو معاصر و جملات فلسفی

بی قافیه ها

شعر نو معاصر و جملات فلسفی

بی قافیه ها

‏آنچه ما را به سمت بهتر شدن تغییر می‌دهد«آگاهی»است؛آگاهی،فقط باسواد بودن نیست،بلکه باسواد رفتار کردن است
آگاهی منجر می‌شود به درست زندگی کردن

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳۹ مطلب با موضوع «شعر عاشقانه» ثبت شده است

شوریده شیرازی

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۰۱ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

احتیاجی بهتسبیح نیست


دستانت را که به من بدهی با انگشتانت ذکر“دوست داشتن” می دهم !



*******************


چشم مخصوص تماشاست،اگربگذارند/ خنده ی پنجره زیباست،اگربگذارند/ من ز اظهار نظرهای دلم دانســتم/ عشق هم،صاحب فتواست،اگربگذارند.


****************


طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیب همه هیچند اگر یار موافق باشد

شوریده شیرازی

....................




چشم و دل

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۵ ق.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

نه مرا خـٖواب به چشم و نه مرا دل در دست 


چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست 


#امیرخسرو_دهلوی

تمام راه ها به تو میرسد

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ق.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

در امتداد هر مسیر

جز چشمهای تو نیست

تمام راه ها

به تو می رسد

و من

مسافر بی بازگشت سرزمین توام.   ع-غ

غرور

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ق.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

مهم نیست اگر انسان ٬

برای کسی که دوستش دارد.

غرورش را از دست بدهد...

اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ غرور٬

کسی را که دوست دارید از دست بدهید.

شکسپیر۱۴-۰۱-۹۵صبح ساعت ۲۷-۹

دوست دارم

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۸ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

دوست دارم در هوای شرجی پیراهنت 

بوی باران بشنوم، احساس را معنا کنم 


دوست دارم بشکفم از سینه های مرمرت 

لب به لب از گرمی آغوش تو گل وا کنم 


دوست دارم شعر را با عشق تو شیرین کنم 

شور و حال تازه ای بر این دل مینا کنم 


دوست دارم با غزل مهمان چشمانت شوم 

تا دل بی خانمانم را به قلبت جا کنم 


دوست دارم گم شوم در پیچ و تاب زلف تو 

در میان پیچ "حیرانت" صفا پیدا کنم 


 دوست دارم شب به ماهت زل زنم ای نازنین 

تا شدی آرام جانم، شهر شب شیدا کنم 


دوست دارم تا بیایی قفل در را وا کنی 

من دوباره با غزلهای خودم غوغا کنم 


#حمید_حسینی

خواب

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

مثل خوابِ دم صبحی

 که لذت دارد

بودنت،فعلِ محالی 

که حسرت دارد


                روز و شب تون بخیر و شادی 🌸

دل ما

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

با همه طنازی ات در دل ما جا شدی 

با سر ابروی خود خم نشده پا شدی 


عیب به رندان مکن تا نشوی مبتلا 

حال که با شعر خود، باز تو غوغا شدی 


#حمید_حسینی

دلربایانه

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ | علی غلامی | ۱ نظر

 


دلربایانه دگر بر سر ناز آمده‌ای


از دل من چه به جا مانده که باز آمده‌ای


در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ


چشم بد دور که بسیار بساز آمده‌ای


بگذر از ناز و برون آی ز پیراهن شرم


که عجب تنگ در آغوش نیاز آمده‌ای


می بده، می بستان، دست بزن پای بکوب


به خرابات نه از بهر نماز آمده‌ای


آنقدر باش که من از سر جان برخیزم


چون به غمخانه‌ام ای بنده نواز آمده‌ای


چون نفس سوختگان می‌رسی ای باد صبا


می‌توان یافت کزان زلف دراز آمده‌ای


چون نگردد دل صائب ز تماشای تو آب؟


که به رخسارهٔ آیینه گداز آمده‌ای


 

صائب تبریزی



دنیا

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۸ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

دنــیـــا ادامــــه لــبـخـنـد تــــوســت ..

کــه تــــا آخــــریــــن لـــبــخـنـد مــــن کـــش مــــی آیــــد ؛

تـــو لــب بـــــرمــیــچــیـنــــی

و مـــن ..

جـــایی مـــیـــان آســـمـــان و زمـــیـــن ..

مـعـلق می شــــوم ..


تو دریا بودی و من قایقی خرد

که هرجا خواست امواجت مرا برد

دلم پارو زن بیچاره ای بود 

که در امواج عشقت یک شبی مرد


اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟

 کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟

 چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

 آری…

 بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود...


عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند....

رفاقت مهربانیت

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ب.ظ | علی غلامی | ۰ نظر

ﭘﯿﺸﮑﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ " ﻋﺸﻖ " ﻭ " ﺭﻓﺎﻗﺖ " ﻭ " ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ " ﺭﺍ

ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ، ﺍﺯ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺑﯿﺰﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ

ﺗﻤﻨﺎﯼ ﺁﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﻧﺪ ..

ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﭘﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻧﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ

ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮑﺮﻧﮕﻨﺪ ، ﻧﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﻧﮓ

ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ، ﯾﺎﺭ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﯽ

ﺧﯿﺎﻟﺖ

ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺣﻤﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﻧﻪ ﺯﺣﻤﺖ

ﭘﺲ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﻭ ﺁﮐﻨﺪﻩ ، ﺍﺯ " ﻋﺸﻖ " ﻭ

" ﺭﻓﺎﻗﺖ " ﻭ " ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ " ﺑﺎﺩ